تو مسئولی
+ بیا گم شو برو ، داری دوباره بی خودی زیاد می شی تو من!
خاموش شدم ،
دیگر با هیچ لاکی نه حالِ دلم خوش می شود و نه حال روحم..
مدت هاست هیچ لاکی را به کلکسیونم اضافه نکرده ام
که برعکس لاک هایم را هدیه دادم به این و آن
منی که یک روز تنها زندگیم بعد کتاب هایم لاک هایم بود و بس..
می دانی خوش بینی محضش کجاست؟!
این که هنوز کتاب را دوست دارم
و حاضر نمی شوم از خووندنشان دست بردارم یا هدیه بدهم
و می دانم هی چ چیز هم باعثش نخواهد شد ..
+ لاک ها مال ِ خودمان بود اما بقیه ی وسایل آرایشی ؟!
اَستغفرالله ! نُچ نُچ نُچ مال ِ دخترخاله مان ِ ..
نظرات شما عزیزان: